شکی نیست که یکی از شرطهای مطالعهی مؤثر و موفق در هر حوزهای از دانش، آشنایی با منبعهای موجود در آن زمینه است. احتمالاً بیشتر کسانی که زمانی به تحقیق جدی در یکی از حوزههای دانش پرداختهاند لزوم تحقق این شرط را لمس کردهاند. نوشتار حاضر قصد ندارد همه کتابهای موجود (یا حتی همهی کتابهای خوب) در زمینهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) را معرفی کند، بلکه میخواهد «سنخ»های این کتابها را، از دید نگارنده، تشریح کند تا شاید در انتخاب منبع مناسب به دانشجویان، مدرسان، و کسانی که قصد مطالعه در این زمینه را دارند کمک کند.
به نظر میرسد کتابهای سنجشگرانهاندیشی را میتوان دستکم به چهار دسته تقسیم کرد. ۱) کتابهای ترغیبی، ۲) کتابهای خودآموز، ۳) درسنامهها، و ۴) کتابهای نظری.
کتابهای ترغیبی
کتابهای ترغیبی کتابهاییاند که هدف از آنها روشنساختن فایده و اهمیت سنجشگرانهاندیشیست. این کتابها بههیچوجه وارد بحث دقیق دربارهی موضوعها و مفهومهای سنجشگرانهاندیشی نمیشوند، بلکه صرفاً سعی میکنند، با تکیه بر مثال، خواننده را با اهمیت سنجشگرانهاندیشی آشنا کنند و به او نشان دهند که کیفیت اندیشیدن و استدلالکردن تا چه اندازه بر جنبههای گوناگون زندگیاش (جنبههای شخصی، اجتماعی، و علمی) تأثیر میگذارد. برای مثال، در سطح شخصی، نشان میدهند که چگونه زندگی هر انسانی از تصمیمهای او تأثیر میپذیرد و تصمیمهای او نیز از شیوهی اندیشیدنش تأثیر میپذیرد. یا، در سطح اجتماعی، رابطهی میان کژاندیشیهای همگانی در یک جامعه و مشکلات موجود در جامعه را آشکار میکنند؛ برای نمونه، نشان میدهند که چگونه یک خطای فکریِ همگانی به هنگام انتخابهای مهم سیاسی ممکن است زندگی چند نسل را ویران کند. در سطح آکادمیک هم نشان میدهند که چگونه سنجشگرانهاندیشی میتواند کمک کند تا دانشجو یا محقق یا استاد دانشگاه، در فعالیتهای علمیاش موفقتر باشد.
طبعاً ویژگی اصلی این گونه کتابها قلم خوب و جذاب، و پرهیز از پیچیدگیهاییست که خواننده را فراری میدهند؛ البته، یادگیری جدیِ سنجشگرانهاندیشی مستلزم مواجهه با پیچیدگیهاست، اما نویسندگان کتابهای ترغیبی سعی میکنند از این پیچیدگیها بپرهیزند و پرداختن به آنها را به کتابهای دیگر (کتابهای نوع دوم و سوم) واگذار کنند.
کتابهای خودآموز
گروه دوم کتابهای خودآموز است. این کتابها، بر خلاف دستهی اول، مبتنی بر این فرض نیستند که باید جذابیت را در درجهی اول اهمیت قرار داد. این کتابها برای خوانندهای نوشته شدهاند که به قصد یادگرفتن به سراغ کتاب میرود؛ یعنی کتاب را به چشم سرگرمی نمینگرد و آمادگی دارد که برای ارتقای دانش و مهارت خودش در زمینهی اندیشیدن وقت و نیرو و حوصله صرف کند. با این حال، نویسندگان این کتابها از کاربرد اصطلاحهای نامأنوس و بیان مطلبهایی که بیش از حد پیچیده باشند پرهیز میکنند. این کتابها، بر خلاف دستهی قبل، تمرین دارند ولی معمولاً تعداد تمرینهایشان زیاد یا متنوع نیست.
درسنامههای سنجشگرانهاندیشی
کاربرد اصلی درسنامهها این است که در دانشگاهها به عنوان متن درسی مورد استفاده قرار میگیرند، اما خوانندگان جدی هم میتوانند از آنها استفاده کنند. ویژگی درسنامهها این است که از بیان مطالب پیچیده و بهکاربردن اصطلاحهای فنی و نامأنوس پرهیز نمیکنند؛ گرچه سعی میکنند مطالب پیچیده را بهخوبی توضیح دهند و معنای اصطلاحهای فنی و نامأنوس را نیز در متن کتاب یا در واژهنامهی توصیفیِ پایان کتاب روشن کنند. از آنجا که آشنایی با مفاهیم، برای مهارت در سنجشگرانهاندیشی کفایت نمیکند، درسنامههای سنجشگرانهاندیشی تمرینهای فراوان و متنوعی به خواننده عرضه میکنند، تا خواننده با حلکردن آن تمرینها بر مفهومهای کتاب مسلط شود.
کتابهای نظری
دستهی چهارم کتابهاییاند که آموزشی یا ترویجی نیستند بلکه از زاویههای مختلف (از بیرون) به بحث دربارهی خود سنجشگرانهاندیشی میپردازند.
برای مثال، برخی کتابها جنبههای آموزششناختی مرتبط با سنجشگرانهاندیشی را بررسی میکنند و به پرسشهایی از این دست میپردازند که «آموزش سنجشگرانهاندیشی از چه سنی امکانپذیر است؟»، «آموزش سنجشگرانهاندیشی در هر سنی به چه شیوهای باید انجام شود؟»، «آموزش سنجشگرانهاندیشی چه تأثیری بر یادگیری دانشآموزان و دانشجویان در درسهای دیگرشان دارد؟»، و … .
برخی کتابها و مقالهها نیز به بحثهای فلسفی دربارهی سنجشگرانهاندیشی اختصاص دارند. نویسندگان این گونه کتابها و مقالهها کوششان را مصروف پاسخدادن به پرسشهایی از این دست میکنند: «آیا میتوانیم دانشی داشته باشیم که شامل اصلها و قاعدهها و معیارهای جهانروا دربارهی اندیشیدن باشند؟»، «این اصلها و معیارهای جهانروای اندیشیدن کداماند؟»، «پذیرش دیدگاههای نسبیانگارانه دربارهی معرفت چه تأثیری بر دیدگاه ما دربارهی سنجشگرانهاندیشی میگذارد؟»، و … . برای مثال، پرسشی که دربارهی معیار «وضوح» (از معیارهای مهم در سنجشگرانهاندیشی) مطرح میشود این است که «آیا وضوح در همه جا ارزشمند است؟» یا «وضوح با چه معیارهایی در تعارض قرار میگیرد؟» «هنگام تعارض وضوح با معیارهای دیگر، چه هنگام باید اولویت را به وضوح داد و چه هنگام باید اولویت را به معیارهای دیگر داد؟».
2 پاسخ
سلام با تشکر از شما
اگر برای هر کدام از این چهار دسته کتاب، نمونه و مصداقی معرفی میشد مطلب کاملتر و کاربردی تر میشد.
تشخیص این که هر کتابی ذیل کدام دسته قرار میگیرد مستلزم آگاهی از مطالب آن است که هم زمانبر است و هم ممکن است خواننده به درستی نوع کتاب را تشخیص ندهد.
بله. حتماً سعی میکنم در ویرایش سایت مصداقهای این کتابها را هم ذکر کنم.