جان دیوئی:
بررسیِ فعالانه، مُجِدّانه ، و دقیقِ یک باور یا شکلِ مفروضی از معرفت، با توجه به مبانیای که پشتوانهی آن هستند و نتایجی که در پی دارد اندیشهی تأملگرانه را تشکیل میدهد.
(Dewey, 1910, 6)
ادوارد گلیزر:
تواناییِ اندیشیدنِ سنجشگرانه، [آن گونه که در این کتاب فهمیده شده است]، شامل سه چیز میشود: (۱) این نگرش که آماده باشیم مسئلهها و موضوعهایی را که در دامنهی تجربهی ما قرار می گیرند به نحو جدی و عمیق بررسی کنیم؛ (۲) به روشهای استدلال و تحقیق منطقی شناخت داشته باشیم؛ و (۳) در به کار بستنِ آن روشها مهارت داشته باشیم.
هَروی سیگل:
هروی سیگل تصور خودش از سنجشگرانهاندیشی را در قالبِ ویژگیهای فردِ سنجشگرانهاندیش بیان میکند. وی این ویژگیها را در دو حیطه میگنجاند: حیطهی مهارتها و حیطهی ملکهها (آمادگیها). حیطهی مهارتها شاملِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میشود و حیطهی ملکهها شاملِ «مولفهی نگرشِ سنجشگرانه». در خصوصِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میگوید:
شخص سنجشگرانهاندیش باید بتواند دلیلها و قابلیتِ آنها برای توجیه باورها، مدعاها، و اعمال را به درستی ارزیابی کند. بنابراین، فردِ سنجشگرانهاندیش باید از اصول حاکم بر ارزیابی دلیل (هم اصولی که مختص یک موضوع خاص هستند و هم اصولی که ربطی به موضوع ندارند (اصول منطقی)) فهم خوبی داشته باشد و بتواند از فهم خودش بهره بگیرد.
(Siegel, 1990, 38)
در خصوصِ «مؤلفهی نگرشِ سنجشگرانه» میگوید:
کسی که نگرش سنجشگرانه دارد، علاوه بر داشتن پارهای مهارتها، منشِ خاصی هم دارد: منشی که در پیِ دلیل است و در پی آن است که داوری و عمل را بر دلیل استوار سازد؛ منشی که بخشینگری و داوریِ دلبخواهی را رد میکند؛ منشی که به ارزشگذاری عینی شواهدِ ربطدار متعهد است و برای جنبههایی از سنجشگرانهاندیشی همچون صداقت فکری، ادای حق شواهد، ملاحظهی همدلانه و بیطرفانهی علائق و منافع، عینیت، و بیطرفی ارزش قائل است.
(Ibid, 39)
ریچارد پُل:
سنجشگرانهاندیشی آن طرزِ اندیشیدن دربارهی هر موضوع، محتوا، یا مسئله است که در آن فرد اندیشنده با زمامداریِ ماهرانهی ساختارهایی که جزء ذاتیِ اندیشیدن هستند و اعمال سنجههای فکری بر آنها کیفیتِ اندیشیدنِ خودش را ارتقا میدهد.
رابرت انیس:
سنجشگرانهاندیشی اندیشیدنِ معقول و بازتابی است که متمرکز است بر تصمیمگیری در این مورد که چه کاری را بکنیم یا چه چیزی را باور کنیم.
(Ennis, 1996, xvii)
اسکرایون:
سنجشگرانهاندیشی عبارت است از ارزشگذاری و تفسیرِ ماهرانه و فعالانهی مشاهدات و ارتباطات ، اطلاعات و استدلالها.
(Fisher, 2001, 10)
الک فیشر:
سنجشگرانهاندیشی نوعی اندیشیدن ارزشگذارانه است که هم سنجشگری و هم تفکر خلاقانه را شامل میشود و به طور خاص با کیفیتِ استدلالی که برای پشتیبانی یک باور یا عمل عرضه شده است سر و کار دارد.
(Fisher, 2001, 13)
آخرین دیدگاهها