تفکر نقادانه درباره‌ی مسائل اخلاقی

ناشر: نشر نو

نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر

بازنویسی: مهدی خسروانی

 

بخشی از مقدمه:

قضاوت بکن! اما…
«قضاوت نکن.» این ظاهراً یکی از پرطرفدارترین جمله‌ها در زبان فارسی است. اگر دربارة شخصی یا کاری داوری کنید، به احتمال زیاد با هشدارِ «قضاوت نکن» روبه‌رو می‌شوید (به‌ویژه اگر داوری‌تان با مُدهای اخلاقی سازگار نباشد). به زبان آوردن این جمله به‌خودی‌خود ایرادی ندارد، زیرا بسیاری از موقعیت‌های اخلاقی واقعاً آنچنان پیچیده‌اند که داوریِ سنجیده دربارة آنها کار ساده‌ای نیست. بنابراین، اگر منظور از جملة «قضاوت نکن» این باشد که «به‌سادگی قضاوت نکن» یا «شتاب‌زده قضاوت نکن»، باید گفت نه تنها کاذب نیست، بلکه حقیقتِ مهمی در آن نهفته است: این حقیقت که، در بسیاری از موقعیت‌ها، برای داوری سنجیده دربارة یک شخص یا یک کار به اطلاعات فراوان و تحلیل جدی نیازمندیم و، در برخی موقعیت‌ها، داوری اخلاقی تقریباً غیرممکن است.
البته، اگر دقت کنیم، حتی در میان افرادی که دیگران را به پرهیز از قضاوت دعوت می‌کنند (و غالباً شور و حرارت فراوانی هم در این کار نشان می‌دهند) کمتر کسی است که خودش واقعاً از قضاوت‌کردن پرهیز کند. بسیاری از آنها در قضاوت‌کردن حتی اسراف هم می‌کنند! کافی است اتفاقی خاص رخ دهد (مثلاً یک هنرمند یا ورزشکار یا سیاستمدار یا … کاری ظاهراً خلاف اخلاق انجام دهد) که احساسات مثبت یا منفی‌شان را تحریک کند. آن وقت خواهیم دید که چه آمادگی و اشتیاقی برای قضاوت‌های اخلاقی آسان‌گیرانه و فله‌ای دارند. نمونه فراوان است. فلان بازیگر سینما را در کشوری دیگر با پوششی متفاوت گیر می‌اندازند و، با توسل به همین بهانه، بلافاصله به او برچسب‌های سنگینی مثل «خیانت» می‌زنند. طرفداران فلان تیم فوتبال بازیکن تیمشان را، صرفاً به این دلیل که از تیمش جدا شده و راهی تیمی دیگر شده است، به «بی‌وفایی» (و بسیاری چیزهای دیگر که اینجا نمی‌توان گفت) متهم می‌کنند، بی آنکه از دلیل‌های او برای این کار باخبر باشند. فلان فرد مشهور را که ظاهراً مرتکب قتل شده است آماجِ تقریباً همة تهمت‌های بی‌ربط یا باربط به قتل (از بی‌رحمی و فساد و ریاکاری گرفته تا شهوت‌پرستی و دزدی و جنایتکاری) می‌کنند، بی آنکه صبر کنند تا حداقل قاتل‌بودن او و عمد یا غیرعمد یا شبه‌عمد بودن قتل مشخص شود.
به نظر می‌رسد پرهیز از داوریِ اخلاقی، اگر هم مطلوب باشد، عملاً بسیار دشوار و کمیاب است. بنابراین، تنها گزینه‌ی واقع‌بینانه‌ای که برایمان باقی می‌ماند این است که دست‌کم در داوری اخلاقی به خودمان سخت بگیریم و سعی کنیم دیدگاه‌ها و قضاوت‌های اخلاقی‌مان، به جای آنکه تحت تأثیر شعارها و مُدهای اجتماعی و موعظه‌های اخلاقی و جَوهای گهگاهی باشد، بر سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر نقادانه) استوار باشد.
کتاب تفکر نقادانه دربارة مسائل اخلاقی به خواننده کمک می‌کند تا اخلاق‌شناسی نقادانه یا «اندیشیدن نقادانه دربارة مسائل اخلاقی» را آغاز کند. شالودة اصلی این کتاب همان شالوده‌ای است که دیگر کتاب‌های «مجموعة راهنمای اندیشه‌ورزان» بر آن استوار شده‌اند: یعنی مفهوم‌ها و ابزارهای سنجشگرانه‌اندیشی از دیدگاه ریچارد پل.
از آنجا که تفکر فلسفی و تفکر نقادانه بسیار به هم نزدیک‌اند، می‌توان گفت کتاب تفکر نقادانه دربارة مسائل اخلاقی در واقع نوعی درآمد به فلسفة اخلاق یا اخلاق‌شناسی نیز محسوب می‌شود؛ البته این کتاب به سراغ طرح و نقد نظریه‌های فلسفة اخلاق نمی‌رود، اما کار دیگری انجام می‌دهد که اهمیتش کمتر از طرح و نقد نظریه‌ها نیست: معرفی بینش‌ها و ابزارهایی مفید برای اندیشیدن درباره‌ی مسائل اخلاقی و همچنین معرفی مانع‌های اصلیِ اندیشیدن درباره‌ی آنها. آشنایی با این بینش‌ها و ابزارها خصوصاً برای کسانی که قبلاً مطالعه و تأمل جدی در فلسفة اخلاق نداشته‌اند گام مهمی به شمار می‌آید.

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *